در زندگي بدنبال جه هستيد؟ چگونه مي توانيد آن را بدست آويد؟
جالب این است که نام این شب(شب جمعه اول رجب) را گذشته اند لیله الرغائب. شب جمعه اول ماه رجب را میگن لیله الرغائب یعنی شب آرزوها. به راستی آرزوی انسانها چیست و چگونه میتوانند به این آروز برسند.؟
آنگاه که آفتاب اشعه طلایی رنگ خود را بر پهن دشت گیتی می گستراند. و آنگاه که سپیده سحری میدمد. درها باز شده و همه انسانها به یک سمتی میروند. اگر از هر کدام بپرسید که برای چی میروید و به کجا میروید؟ همه در پاسخ شما جواب هایی خواهند گفت. یکی به دنبال فرا گرفتن علم و دانش میرود. یکی برای بدست آوردن مال. یکی برای بدست آوردن مقام و ریاست و شهرت و امثال اینها در تگاپو و در تلاش است. و اگر بپرسیم مال برای چی؟ علم برای چی؟ مقام برای چی؟ ریاست برای چی؟ همه در پاسخ خواهند گفت میخواهیم به سعادت برسیم. پس بنابراین آن گمشده حقیقی ما، آن چیزی که همه ما به دنبالش هستیم چیزی است که نامش را سعادت میگذارند. براستي سعادت چیست؟ لغویین سعادت را معنا کرده اند و گفته اند لذه دائمه لیس فیها الم. سعادت یعنی لذتی که پایدار و ثابت باشد و هیچ درد و رنجی برای انسان نداشته باشد. آنچیزی که گمشده ماست و آنچیزی که همه انسانها به دنبالش هستند، اون لذت پایداری هست که بدون رنج و درد باشد. چگونه میتوانیم به این آرزوی خود برسیم؟ چگونه میتوانیم به این هدف که در حقیقت گمشده همه ماست دست یابیم؟
برای اینکه بفهمیم چگونه به این آرزو دست پیدا کنیم باید برویم سراغ کسانیکه به این اهداف رسیدند و به این آروزها دست پیدا کردند. آنانیکه زندگی دنیا را با تمامی رنج ها و تلخی هایش چنان تبدیل به شیرینی و لذت کردند که گویی اصلا در این دنیا زندگی نکرده اند. آنهاییکه میگفتند خطاب به خداوند خدایا آن کس که تو را شناخت جان را چه کند... فرزند و عیال و خانمان را چه کند... دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی ... دیوانه تو هر دو جهان را چه کند. این کلام و این اشعار از امام همام امام حسین ع بود آنگاهی که از مدینه به سمت مکه و از آنجا به طرف دشت نینوا حرکت میکرد این اشعار را هر لحظه با خود زمزمه میکرد خدایا آنکس که تو را شناخت جان را چه کند ... فرزند و عیال و خانمان را چه کند ... دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی ... دیوانه تو هر دو جهان را چه کند. پس آن گمشده ما چیزی است بنام سعادت و سعادت هم چیزی جز لذت نیست. حالا سوال این است که چگونه میتوانیم به این لذت دست پیدا کنیم؟ اگر یک تاملی یک دقت مختصر درباره ماهيت و حقيقت رنج ها و لذت های همین دنیا بیندازیم خیلی راحت میتوانیم پاسخ اين سؤال را پیدا کنیم. در این دنیا شما از چه رنج میبرید و از چه چیزهایی لذت میبرید. آیا از فقر، از بی پولی، از بی خانگی، از بی وطنی، از بی علمی و بی کمالی رنج میبرید؟ یا لذت میبرید؟ بدون شک هر چیزی که در آن نداری باشد، هر چیزی که در آن نقص باشد، هر چیزی که شما ندارید باعث رنج شما میشود. کسانیکه سواد ندارند، بیسوادی مایه درد و رنج است. کسانیکه پول ندارند، بی پولی و فقر مایه رنجشان است. کسانیکه خانه ندارند، بی خانگی. کسانیکه موتر ندارند، بی موتری. همه اینها برای انسان درد و رنج است. در مقابل هر چه که شما داشته باشید برای شما لذت است. علم داشته باشید، هنر داشته باشید، کمال داشته باشید، خانه داشته باشید، زندگی داشته باشید، سرمایه داشته باشید، در همه اینها لذت است. از مجموع اینها چه میتوانیم نتیجه بگیریم؟ نتیجه میگیریم که همیشه لذت در دارایی و کمال است و هميشه رنج در نقص و فقر و نداري است. پس بنابراین اگر میخواهید که به لذت بیشتر برسید، کمال بیشتر کسب کنید. اگر علم ندارید، علم بدست آوريد. اگر علم دارید، علمتان را بیشتر کنید. اگر هنر ندارید، دنبال هنر بروید. اگر هنر دارید، بر هنرتان بیفزایید. و هر چه شما به سمت کمالات بیشتر بروید و هر چه کمال بیشتر بدست آورید، لذت بیشتر میبرید. تا به کجا برسید؟ تا به آن موجودی برسيدکه همه کمالات را دارد. او کیست؟ او خداست. اگر ما شناختیم که لذت های ما در کمال است و اگر شناختیم که تمام کمالات پیش خداست و ما هر چه کمالات بیشتری کسب کنیم به خدا نزدیکتر شده ایم، آن وقت است که بیشترین لذت ها را میبریم. در میان تمام دانشمندان شاید بیشترین لذت را عرفا میبرند. آدم هایی که علم عرفان میخوانند. در مسیر عرفان کارمیکنند، تحقیق میکنند و در نهایت عمل میکنند. چرا؟ چون مسیر عرفان، شناخت خداست. همان چیزی که امام حسین ع روز اول میگفت: آنکس که تو را شناخت جان را چه کند ... فرزند و عیال و خانمان را چه کند ... دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی ... دیوانه تو هر دو جهان را چه کند. و شناخت خداوند يعني آگاهي به سرچشمه کمالات، يعني آشنايي با کامل ترين موجود.
بنابراين از مجموع سخنان امشب به اين نتيجه مي رسيم که : گمشده انسان، هدف انسان، و آرزوي اصلي انسان رسيدن به سعادت و لذت پايدار است، گفته شد که اين لذت در کمالات نهفته است، پس، نتيجه مي گيريم که راه رسيدن به سعادت چه در اين دنيا و جه در دنياي ديگر کسب کمالات است، هرچه انسان کمال بيشتر کسب کند، به سعادت واقعي نزديکتر شده است.
پس جواب سوال اين است که: مطلوب حقيقي همه انسانها سعادت و لذت پايدار است. و پاسخ سوال دوم اين است که راه رسيدن به اين سعادت هم بدست آوردن کمالات بيشتر است تا بجايي برسيم که تمام نقص هاي مان از بين برود و هرچه کمالات است بدست بياوريم و آن، همان قرب به خداست که سرچشمه همه کمالات است.
تشکر مي کنم از شما خواهران عزيز ، محصلان خوب و کمال خواه دانشگاه خاتم النبيين، سپاس ويژه دارم از آمر محترم فرهنگي و تربيتي اين دانشگاه بزرگ، که زمينه اين حضور و گفتگو را فراهم ساختند. و براي يکايک تان آرزوي زندگي همراه با سعادت و نيکي دارم والسلام عليکم و رحمت الله و برکاته.
رمضانعلی رحیمی