انتخابات و مسولیت ما
حال راه چاره چيست؟ آيا به اين بهانه که افغانستان قابل آباد شدن نيست و مشکلات فراوان وجود دارد بايد بي تفاوتي پيشه کنيم و به گوشه اي بخزيم و در انتخابات شرکت نکنيم؟ در اين صورت عده اي ديگر به جاي ما شرکت خواهند کرد و در آن صورت ما مجبوريم مهار سرنوشت خود را بدست ديگران بسپاريم که قطعا به نفع ما نخواهد بود. پس راه معقولانه تر اين است که نه تنها شرکت در انتخابات را بعنوان يک وجيبة ملي و اسلامي بدانيم بلکه اگر مي خواهيم مشکلات کشور رفع و يا حد اقل کمتر شود و وطن آباد و آيندة درخشان داشته باشيم، در انتخاب خود دقت کرده و با ملاکهاي عقلاني رئيس جمهور و نمايندگان خود را انتخاب نمائيم. اما چگونه؟ پاسخ اين پرسش را در پرتو بررسي نحوه و مراحل انتخاب به کاوش مي گيريم.
نحوة انتخاب
در هنگامة برگزاري انتخابات، اشخاص متعددي نامزد نمايندگي مي شوند که صلاحيت آنان از نظر داشتن شرايط لازم براي نمايندگي ملت براي کرسي مورد نظر، مورد بررسي قراري گرفته در نهايت تأييد و احيانان رد مي شود. پس از آن نمايندگان، به معرفي خود و پلانهاي کاري خويش مي پردازند مثلا: سوابق خود را مطرح مي کنند، صلاحيتها و تخصص خود را بيان مي کنند، و... پس از آن اين وظيفة آحاد ملت است که صلاحيتها، توانائيها، تخصصها و برنامه هاي آنها را مورد مطالعة دقيق قرار داده و دست به گزينش بزند که در طي چهار مرحله اين وجيبه لباس تحقق به تن مي کند.
مراحل انتخاب
براي انتخاب يک نماينده يا رياست جمهور و مدير کشور که سکان دار کشتي سرنوشت ما مي شود، چهار مرحله وجود دارد:
1 ) هدف از انتخاب
قبل از هر چيز هر شهروند موظف است به اين پرسش پاسخ دهد که، رئيس جمهور چه کارهايي را بايد انجام دهد و چه اهدافي را دنبال کند؟ به تعبير روشن تر هر يک از اعضاي جامعة سياسي بايد بداند که رئيس مملکت را براي چه هدفي بر مي گزيند؟ بعنوان نمونه براي اينکه مثلا:
از اسلام دفاع کند، عدالت اجتماعي را برقرار سازد، شهر و کشور را آباد کند، جاده ها و راه هاي مواصلاتي درست کند، براي رشد و تعالي فرهنگي شهروندان تلاش کند يا براي اعتلا، عزت و سرافرازي مردم خود با اعتماد به نفس کامل اقدامات لازم را مورد توجه قرار دهد و...
طبيعي است اگر شهروندي نتواند به اين پرسش پاسخ بدهد، انتخاب او يک انتخاب کور خواهدبود، و در اينجا ممکن است مواردي ديگري از قبيل تشويق ديگران، قيافة نامزد، قوم گرايي، و... او را به پاي صندوق رأي بکشاند بدون اينکه بداند اين داو طلب واقعا نمايندة او هست يا نه. آيا چنين انتخابي درست ومعقولانه است؟ قطعا نه.
2 ) شناسايي داو طلب ها
گام دوم براي انتخاب يک رئيس جمهور شناسايي اوست. شناخت يک فرد داو طلب در حقيقت به منظور پاسخگويي به اين سؤال است که: کدام يک از نامزدها مي تواند نمايندة نظريات و افکار من باشد؟
در اين مرحله، روشهاي مختلفي براي شناسايي وجود دارد:
اولين راه، بررسي و تأمل در مورد نکاتي است که يک داو طلب به صراحت در سخنراني ها، اطلاعيه ها، بروشورها، و پوسترهاي تبليغاتي خود مطرح مي کند.
دومين راه، بررسي مطالبي است که مخالفان و رقبايش در سخنرانيها، مصاحبه ها، روزنامه ها و تبليغاتهاي خود در بارة کانديد مورد نظر مطرح مي کنند. البته در اين باره بايد دقت کرد که هرچيزي را از هرکسي نبايد پذيرفت بلکه بايد با ديدة تأمل نگريسته و مطالب مطرح شده را غور و بررسي نمود، چرا که ممکن است موضوعات صرفا جنبة تبليغاتي داشته و از واقعيت بويي نبرده باشد. اما در عين حال خيلي از واقعيت را از لابلاي همين گفته ها نيز مي توان فراچنگ آورد.
سومين راه، براي شناخت کانديد مورد نظر، شناخت هواداران، دوستان، و منابعي است که امکانات در اختيار فرد مورد نظر قرار مي دهند. اينکه چه افرادي، با چه ويژگيهايي از او طرفداري مي کنند، برايش ريش مي جنبانند، از او تبليغ مي کنند و پوسترچاپ مي کنند نقش مهمي در شناسايي او بازي مي کند، بعنوان نمونه:
· آيا مرفهان بي درد و افراد لا ابالي از او حمايت مي کنند يا تودة مردم؟
· آيا افراد متعهد و با صلاحيت از او تعريف و تمجيد مي کنند يا افراد بي قيد و بند؟
· کدام روزنامه، کدام کشورخارجي، کدام مؤسسة ملي يا بين المللي از او تبليغ مي کنند و او را مورد تشويق و حمايت قرار مي دهند؟ با چه بهايي؟ به بهاي از دست دادن تماميت ارضي يا...؟
· آيا گفتار و رفتارش با عمل و کردارش هماهنگ است؟
· و...
چهارمين راه، در صورتي که فرد قبلا نماينده و يا در پست هاي اجراي يا مديريتي کشور مشغول به کار بوده است، بررسي سوابق او در اين کارها، برنامه ها و جهت گيري هاي وي مي باشد. آيا گذشتة خوب و سابقة درخشاني از خود به جاي گذاشته است يا گذشتة سياه و تيره و تار و آکنده از بي عدالتي، ستم پيشگي و عدم کارآيي و بي لياقتي ؟ بدون شک کسي که تاکنون نتوانسته است کاري براي مملکت انجام دهد، اين بار هم نخواهد توانست.
3 ) تشخيص و ارزيابي
پس از مرحلة شناسايي وجمع آوري اطلاعات در بارة شخصيت، توانايي ها، استعداد و سابقة يک رئيس جمهور يانماينده، گام بعدي، پردازش اطلاعات، ارزيابي و تشخيص صحت و سقم آن مي باشد. مثل اينکه:
· کدام يک از اطلاعات درست مي باشد؟
· چقدر مي توان به وعده و وعيدهاي اين داو طلب اميد بست؟
· آيا برنامه و شعاري که او مي دهد واقع بينانه و تحقق پذير است يا صرفا جنبة شعاري دارد که براي خوشايند رأي دهندگان مطرح شده است؟
در اين مرحله است که يک شهروند متعهد و زيرک مي تواند بفهمد که کدام نامزد مي تواند کشور را بهتر اداره کند.
4 ) رأي دادن
مجموع گامهاي ياد شده فرد را در انتخاب درست تر، دقيق تر و روشن تر هدايت مي کند و باعث مي شود که فرد در قبال وطن، مردم، و خدايش احساس تکليف کند و از روي شناخت کافي با دادن رأي مسؤليتش را به انجام برساند.
شايد بگوييد انتخاب عجب کار مشکلي است، ما هم پاسخ ميدهيم: بلي؛ کاري بسيار مهم و مشکل است؛ زيرا با انتخاب خويش در واقع سرنوشت چندسالة خود، کشور و هموطنان خود را رقم زده ايم.
فردي که به پاي صندوق رأي مي رود، اگر به کاغذي که ديگري بدست او مي دهد و اسم کانديد خاصي بر آن نوشته است، بسنده کند، چه بسا که به جاي انجام وظيفه، به خود و کشور خويش خيانت کند؛ زيرا همين رأي هاست که فردي را بعنوان نمايندة مردم با اختيارات و صلاحيتها بسوي اريکة قدرت هدايت مي نمايد و زمام امور کشوري را بدست فردي بنام رئيس جمهوري مي دهد. طبعا بي توجهي به آن بر سرنوشت فرد و کشور اثر مي گذارد و لذا سهل انگاري در مورد آن خيانت بزرگ ملي و ديني به حساب مي آيد.
پس اگر مي خواهيد کشور آباد، شغل مناسب، امنيت واقعي، عزت و اقتدار جهاني و پايان خوشبختي و سعادت داشته باشيد، اولا در انتخابات شرکت کنيد. ثانيا، در انتخاب فرد مورد نظر خود کمال دقت را داشته باشيد تا مبادا خداي نکرده با دست خود گور خويش را بکنيد و در فرداي تاريخ شرمسار نسل هاي آينده باشيد.
بنابراين کسي را به زمامداري کشور برگزينيد که کشور را بسوي توسعه، انکشاف و سر افرازي هدايت کند. و در يک کلمه هم متخصص باشد و هم متعهد، هم دلسوز ملت و کشور باشد و هم کارآ، کارشناس، مدير و مدبر باشد و بتواند مملکت را با حکمت و تعقل و اعتماد به خود و ملت خود اداره کند نه با هدايت و راهنمايي مشاوران خارجي.
رمضانعلی رحیمی